تنها تالار فرهنگی اسلام آباد غرب به تالار پذیرایی تبدیل شد
اندیشه اسلام آباد غرب: شهرستان اسلام آباد غرب به عنوان دومین شهرستان بزرگ استان (که پس از مرکز استان، بزرگترین شهرستان کرمانشاه است)، از جهت امکانات و زیرساخت های فرهنگی، حال و روز ناخوشی دارد. به نحوی که مثلا از دو سینمای سال های نه چندان دور، امروزه اثری نیست و یا باید از خیل هنرمندان این شهرستان یاد کرد که از بدیهی ترین امکانات به دور هستند و خیلی از ایشان، برای تداوم راه خویش، مجبور به ترک این دیار می شوند. در این میان، نکته جالب اما، خیل سالن های عروسی این شهرستان بوده که هر روز هم به تعداد آنها افزوده می گردد و علاوه بر باغ های اختصاص یافته به این منظور، متأسفانه چند سالن و تالار فرهنگی هم با روابط مالکان آنها، تغییر کاربری داده و به خیل سالن های مراسمات(بخوانید سالن عروسی) افزوده شده اند که از آنجمله، سینما احسان اسلام آباد غرب است. جالب این است که حتی چند ملکی که با مجوز مجموعه فرهنگی، گردشگری و هتل، نیز در شهرستان اسلام آباد غرب، راه اندازی شده اند، در ادامه راه و خیلی زود، به محل برگزاری عروسی تبدیل شده اند که این پایگاه خبری-تحلیلی پیش از این در گزارشی با عنوان "ماجرای هتل هایی که به سالن عروسی تبدیل شدند"، به این مسأله پرداخته و هشدار داده بود اما گویا گوش ناشنوای برخی مسوولین و متولیان شهرستان، نه تنها به آن هشدار توجهی ننموده که بنا دارد، آخرین تالار و سالن اسلام آباد غرب که به برگزاری میتینگ ها، همایش ها و البته مراسم های و برنامه های فرهنگی اختصاص دارد را به جمع تالارهای پذیرایی بیفزاید.
اخبار رسیده حکایت از آن دارد که با کج سلیقگی شورای شهر سابق اسلام آباد غرب و عدم عنایت شورا و شهرداری فعلی، قرار است که "تالار شهرداری" اسلام آباد غرب به یک آشپز واگذار شده تا پس از این، نوای اهل فرهنگ، جایش را به ارگ عروسی بسپارد. در همین رابطه، وبلاگ وزین صدای جامعه گزارشی تهیه نموده که در ادامه عینا ملاحظه می فرمایید:
اخبار رسیده حکایت از آن دارد که با کج سلیقگی شورای شهر سابق اسلام آباد غرب و عدم عنایت شورا و شهرداری فعلی، قرار است که "تالار شهرداری" اسلام آباد غرب به یک آشپز واگذار شده تا پس از این، نوای اهل فرهنگ، جایش را به ارگ عروسی بسپارد. در همین رابطه، وبلاگ وزین صدای جامعه گزارشی تهیه نموده که در ادامه عینا ملاحظه می فرمایید:

امیرسعیدجلیلیان
چشم که باز می کنی زندگی معمول همیشه را میبنی ،و تنها چیزی که به آن فکر نمی کنی فرایند تحول و قدمی رو به جلو است ،عجیب است شهر سردرگم ما اینچنین سرگشته و دربدر عازم کدام مقصد است، جالب است ما در همین اسلام آبادخودمان درگفتار و کاغذ بازی سه برابر وزن ژاپنی ها مصرف داریم در عمل یک چهارم افغانستان هم نیستیم!!!،چقدر شکوایه چقدر گلایه مردم درهم آمیخته ای که این روزا سرشان را به سنگ می کوبند،تاوان کدام گناه نکرده را پس میدهند،بارها گفته ایم مردم ما در اسلام آبادغرب اگر سکوت میکنند در مقابل اتفاقات عجیب و غریب شهرشان و مطالبه ای ندارند سکوتشان معنادار است ،خسته اند !خسته از اینکه همه در این شهر آنها را ابزار پروژه های خود کرده اند...و این روند همیشگی منت بر سرمردم بدون آنکه منافع عمومی را در راهی که پیش گرفته اند بسنجند؟چگونه است که اسلام آباد به جایی رسید که صندوق تجارت بعضی ها شد،وهرکسی هوای ماشین آنچنانی و خانه های ویلایی و سفرهای اروپایی را در خیال خود می پروراند.با اسکانی کوتاه در اسلام آباد به رویا هایش می رسد و به قول معروف بار خود را میبندد و میرود و در مقابل مردمی می مانند که چشم دوخته اند به چندرغازیارانه ماهانه ودر تمام طول روز استرس این را دارند نکند برنامه عوض شود و یارانه نقدی قطع شود و این اندک بساط سفره رنگ پریده هم برچیده شودحال بماند که دیگر به فضای بی تحرک و ضعفهای مدیرت شهری کاری ندارند!!!آیا لیاقات مردمی که شهرشان خط مقدم جنگ بوده این است!؟مردمی که هنوز خواب های پریشان دوران جنگ دست از سر شبهایشان برنداشته وارث کابوس بمب و خمپاره آن زمان شده اند حقشان این است!؟حال چگونه است که امید آنها را از رشد فرزندانشان در یک محیط سالم و فرهنگی نا امید کرده اند،چگونه است که اسلام آباد در چند سال اخیر میدان جرم ها و بزهکار های فروانی بوده است،آیا کسانی که همیشه در فکر چنگ انداختن به منافع عموم بوده اند مردم را در وجدان نداشته شان متصور می شوند،مگر می شود این همه اتفاق عجیب و غریب در یک شهرکوچک !؟ظرف اسلام آباد پر است از شوکهای عجیب اجتماعی ،...و این ریشه در ضعفهای حوزه فرهنگ ما دارد که هیچ وقت آن را جدی نگرفتیم و ارزش آن در کلام مسولان بود و در کاغذ های تبلیغاتی بی تاثیر ارگانهای مسول ...همیشه آرزو میکردم که اگر یک اداره ارشاد واقعی و چندنفر دلسوز مردمی داشتیم بسیاری از اتفاقات تلخ و جرائم عمومی در گذشته اسلام آباد ثبت نمیشد،شهری که هیچ وقت به متن نیامد و همیشه گروهی بودند که آن را به حاشیه هدایت کنند،این همه چالش را چگونه میشود کنار زد و به آرمانشهر خیالی رسید؟!اسلام آباد زادگاه این همه استعداد و پتانسیل است،کجا ما در مسیر ریشه حرکت کرده ایم،باب خاص این مطلب فرهنگ است و خود را ملزم میدانم گلایه ای در دناک داشته باشم از وضعیت اداره فرهنگ و ارشادی که با اوضاع فعلی نداشتنش لطف بزرگی است به حال فرهنگ و هنر این شهرکه در این صورت حداقل استعدادهایمان در نطفه خود را خفه خواهند کرد و دیگر غصه این بی تخصصی و بی برنامگی و بی اهمیتی و سردی را نمی خورند،درد را از هرطرف بنویسی درد است .بهتراست دیگربحثی منوط به ارشاداسلام آباد نداشته باشم چون این زخم بس عمیق است...!!!
قبل از اینکه وارد هدف نگارش این مطلب شوم تاکید میکنم که همیشه بر این آرمان استوار خواهم بودهرقلمی واقعیتها را ببیند و سکوت کند خیانت است به انسانیت!
چند روز پیش در حاشیه یک جلسه ی رسانه ای در اسلام آباد غرب مطلبی را پیگری کردم که با توجه به عملکردشهرداری و شورای پیشین برایم تعجب آور نبود ولی دردناک بود...همه ما میدانیم تنها محل و مکانی که در اسلام آبادغرب میشود آبرومندانه از مراسم ها و همایشهای فرهنگی هنری اجتماعی و سیاسی میزبانی کرد تالار شهرداری است و حال تصور کنید این سالن تبدیل شود به محل برگزاری عروسی و عزا...مگر اسلام آباد درداشتن تالارو باغ هایی که میزبان جشنهای مردم هستند خلا دارد که اینچنین خود را پیش مرگ مردم میدانیداین همه باغ و تالارشخصی در حاشیه شهر و داخل شهر داریم حال ما لنگ مکان برگزاری سور و سات عروسی مردم بودیم که قرار است بساط تنها سالن فرهنگی شهر برچیده شود ،این دور باطل که در ذهن برخی ها است کی متوقف می شود که مردم نفس راحتی بکشند...تالار شهرداری هم فرهنگسرای ماست هم آمفی تئاتر ماست هم سالن اجلاس وهمایشهای ماست هم میزبان مراسمات و ویژه برنامه هایی که سالیانه داریم کدام عقل و کدام حقوق میگوید آن را باید به یک آشپز اجاره داد ...شاید مشکل ازجایی دیگر بوده عدم توانایی درک فرهنگ توسط برخی آقایان که در واقع انتظار بیشتری نمیرود...ادوارد تایلر، محقق حوزه مردم شناسی ، در تعریف فرهنگ آورده : فرهنگ مجموعه پیچیده ای است که شامل مجموعه علوم و دانش ها، اعتقادات، هنرها، افکار و عقاید، صنایع، تکنیک،اخلاق، قوانین و مقررات، سخن، عادات و رسوم و رفتار و ضوابطی است که انسان به عنوان عضو یک جامعه آن را از جامعه خود فرا می گیرد و در قبال آن تعهداتی به عهده دارد....آیا شما حتی بخشی ازاین تعریف تایلر را در نگاه و شخصیت برخی از این تصمیم گیرندگان صرفا بعنوان عضوی از یک جامعه را میبینید...یقینا کسی این مشخصه ها را در آقایان مشاهده نکرده است...در این شهر معامله برسر جدول و درو دیوار و جاده و ساخت ساز ها دیده بودیم اما معامله بر سر فرهنگ کمتر دیده بوده ایم که ظاهرا در این زمینه هم به خودکفایی خواهیم رسید ،امیدوارم امیدوارم روند واگذاری تالار شهرداری در حد شنیده ها باقی بماند وهرچه زودتر متوقف شود و از مسئولین کلان شهرنیز تقاضا داریم به این قضیه ورود کنند...
لینک مرتبط:
مهمانان نوروزی اسلام آباد غرب و معضلی به نام اسکان
قبل از اینکه وارد هدف نگارش این مطلب شوم تاکید میکنم که همیشه بر این آرمان استوار خواهم بودهرقلمی واقعیتها را ببیند و سکوت کند خیانت است به انسانیت!
چند روز پیش در حاشیه یک جلسه ی رسانه ای در اسلام آباد غرب مطلبی را پیگری کردم که با توجه به عملکردشهرداری و شورای پیشین برایم تعجب آور نبود ولی دردناک بود...همه ما میدانیم تنها محل و مکانی که در اسلام آبادغرب میشود آبرومندانه از مراسم ها و همایشهای فرهنگی هنری اجتماعی و سیاسی میزبانی کرد تالار شهرداری است و حال تصور کنید این سالن تبدیل شود به محل برگزاری عروسی و عزا...مگر اسلام آباد درداشتن تالارو باغ هایی که میزبان جشنهای مردم هستند خلا دارد که اینچنین خود را پیش مرگ مردم میدانیداین همه باغ و تالارشخصی در حاشیه شهر و داخل شهر داریم حال ما لنگ مکان برگزاری سور و سات عروسی مردم بودیم که قرار است بساط تنها سالن فرهنگی شهر برچیده شود ،این دور باطل که در ذهن برخی ها است کی متوقف می شود که مردم نفس راحتی بکشند...تالار شهرداری هم فرهنگسرای ماست هم آمفی تئاتر ماست هم سالن اجلاس وهمایشهای ماست هم میزبان مراسمات و ویژه برنامه هایی که سالیانه داریم کدام عقل و کدام حقوق میگوید آن را باید به یک آشپز اجاره داد ...شاید مشکل ازجایی دیگر بوده عدم توانایی درک فرهنگ توسط برخی آقایان که در واقع انتظار بیشتری نمیرود...ادوارد تایلر، محقق حوزه مردم شناسی ، در تعریف فرهنگ آورده : فرهنگ مجموعه پیچیده ای است که شامل مجموعه علوم و دانش ها، اعتقادات، هنرها، افکار و عقاید، صنایع، تکنیک،اخلاق، قوانین و مقررات، سخن، عادات و رسوم و رفتار و ضوابطی است که انسان به عنوان عضو یک جامعه آن را از جامعه خود فرا می گیرد و در قبال آن تعهداتی به عهده دارد....آیا شما حتی بخشی ازاین تعریف تایلر را در نگاه و شخصیت برخی از این تصمیم گیرندگان صرفا بعنوان عضوی از یک جامعه را میبینید...یقینا کسی این مشخصه ها را در آقایان مشاهده نکرده است...در این شهر معامله برسر جدول و درو دیوار و جاده و ساخت ساز ها دیده بودیم اما معامله بر سر فرهنگ کمتر دیده بوده ایم که ظاهرا در این زمینه هم به خودکفایی خواهیم رسید ،امیدوارم امیدوارم روند واگذاری تالار شهرداری در حد شنیده ها باقی بماند وهرچه زودتر متوقف شود و از مسئولین کلان شهرنیز تقاضا داریم به این قضیه ورود کنند...
لینک مرتبط:
مهمانان نوروزی اسلام آباد غرب و معضلی به نام اسکان
+ نوشته شده در شنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۲ ساعت 22:54 توسط اندیشه اسلام آباد
|