دو راهكار برای برون رفت از تنش مناظره ؛ به قلم دکتر فلاحت پیشه
بهنظرم هم آقای احمدینژاد حق دارد كه از دولت بعدی درخواست داشته باشد تا واقعیات را درباره دولت خود توضیح دهد و هم آقای روحانی این حق را دارد كه به مردم اعلام كند دولت را در چه شرایطی تحویل گرفته است ولی همیشه تضمین دو تا حق الزاما منجر به این نیست كه حقی از جامعه ضایع شود. در چنین شرایطی كه طرفین هر كدام حق خود را گفتهاند اگر شرایطی مثل مناظره یا چالشهای مرتبط با آن شكل بگیرد، حتما به ضرر فضای روانی و فضای اداری جامعه است چراكه كشور نیازمند آرامش است و در شرایط آرام باید كار خود را انجام دهد. ضمن اینكه این موضوع مسبوق به سابقه هم نیست كه روسای جمهور گذشته و حال با هم وارد مناظره شوند. احمدینژاد زمانی كه به ریاستجمهوری رسید، خیلی از دستاوردهای دولتهای گذشته را زیر سوال برد و بعضا ابهاماتی علیه دولتمردان گذشته مطرح كرد ولی این مجال فراهم نشد كه مناظرهای در سطح روسای جمهور گذشته و وقت قوه مجریه در كشور شكل گیرد چراكه با توجه به جایگاه حقوقی این دو نفر به عنوان رئیسجمهور سابق و رئیسجمهور فعلی به مصلحت كشور نبود كه مناظرهای در چنین حدی روی دهد.
بطور معمول مناظرهها در فضای انتخابات و قبل از آن شكل میگیرد. از آنجا كه احمدینژاد نتوانست از یاران نزدیك به خود كسی را به عنوان كاندیدای ریاستجمهوری مطرح كند، به همین دلیل در چنین شرایط انتخاباتی، اغلب كاندیداها دولت را نقد میكردند و هیچ كاندیدایی عملا از دولت پشتیبانی و دفاعی بهعمل نیاورد لذا این شرایط باقی ماند تا دوران بعد از انتخابات. اینكه چه باید كرد؟ قدر مسلم شرایط به همین منوال نمیتواند باقی بماند كه دو رئیسجمهور سابق و كنونی برای هم نامهنگاری كنند و مشاور یا معاونانشان پاسخ دهند و این ادعاها فضای روانی و رسانهای را تحتالشعاع قرار دهد. برای برونرفت از چنین وضعیتی دو پیشنهاد مطرح میشود؛
نخست اینكه اگر قرار است مناظره و بحثی در این رابطه شكل گیرد، این امكان را رسانههایی مانند رسانه ملی و دیگر رسانههای كشور فراهم كنند كه نخبگانی از دو دولت گذشته و كنونی بحثها را مطرح و در قالب مناظره دنبال كنند. امكان شكلگیری مناظراتی از این نوع در این شرایط وجود دارد. اینكه افرادی از دولت گذشته بههمراه سخنگویانی از دولت كنونی یا حتی افرادی كه در حوزههای بیطرفاند در مناظرات شركت و مسائل را حلاجی كنند، به سود فضای روانی جامعه خواهد بود.
دومین پیشنهاد اینكه این باید تبدیل به رسم، عرف و رویه در حوزه مدیریتی كشور شود كه دستگاههای محاسباتی و نظارتی برای اینكه فصلالخطابی وجود داشته باشد، نظر خود را درباره آمار و ارقامی كه دو رئیسجمهور یا دو دولت ارائه میدهند، حتما اعلام كنند. به عنوان مثال جناب دكتر روحانی مسائلی مانند شاخص رشد منفی 5/5درصد، عدم تحقق رشد 8درصد صنعتی بهصورت سنواتی در بودجهها، نرخ بیكاری 7درصد و بیسرانجام بودن هزینه 700میلیارد دلاری فروش نفت و مواردی كه در گذشته نیز اعلام شده و قبلا نیز در قالب تذكراتی در مجلس نیز مطرح شده است را عنوان كردند. یكی از دلایلی كه این مباحث و ارقام در شاخص تورم یا واردات و صادرات تبدیل به عامل اختلاف میشود این است كه دستگاههای محاسباتی به وظیفه خود بهدرستی عمل نمیكنند. این دستگاهها باید پیش از شروع به كار هر دولت و بعد از پایان كار هر دولت آماری را بر اساس شاخصهایی كه طبق قانون برنامه مشخص است، اعلام كنند كه در سطح كشور برحسب شاخصهای مختلف به چه جایی رسیدهایم تا آن را با احكام قانون برنامه و نرخهایی كه این قانون مشخص كرده، مشخص كنند.
متاسفانه هماكنون بین برخی مسئولان دولتی بر سر یكسری مسائل حیاتی از جمله میزان ذخیره صندوق توسعه ملی اختلافنظر وجود دارد در حالی كه كیان توسعه كشور برای رهایی از اقتصاد تكمحصولی به این صندوق وابسته است ولی هماكنون آمارهای متعدد و متنوعی از میزان ذخیره صندوق، نوع هزینهكرد آن و میزان تخلفاتی كه در این هزینهكرد وجود دارد، متاسفانه مشاهده میشود كه به ضرر فضای روانی جامعه است.
معتقدم زمانی كه احمدینژاد اسامی و ادعاهایی را بهصورت مبهم مطرح میكرد، بهویژه در دور دوم انتخابات ریاستجمهوریاش اگر تن به مناظره داده بود، میشد امید داشت كه بخشی از آن قابل شكلگیری بود. مناظره در سطح دو دولت گذشته و فعلی در حال حاضر فقط منجر به تخریب فضای روانی کشور میشود و باید مناظره را به كارشناسان واگذار كرد ضمن اینكه دستگاههای مسئول هم نظر خود را درباره موارد اختلافی كه غیرقابل محاسبه و غیرقابل اعلامنظر هم نیست، ارائه دهند.