2+1 "ائتلاف" جایگزین "وحدت" ؛ ائتلاف سه گانه اصولگرایان چگونه شکل گرفت؟
اما علی اکبر ولایتی این روزها گویی باردیگر قصد تیراندازی در میدان سیاست دارد، با این تفاوت که اینبار ولایتی نمی تواند محل اصابت تیر را لزوما هدف بنامد.هدف در میدان این تیراندازی چیزی نیست جز کسب اکثریت آرا در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم.و ولایتی با تشکیل "ائتلاف سه گانه" این روزها سودای ریاست جمهوری در سر دارد.
دبستان آنلاین: ائتلاف سه گانه ای که دکتر ولایتی ستون خیمه آن را در خاک اردوگاه اصولگرایان نشانده است، سه نامزد بالقوه انتخابات ریاست جمهوری یازدهم از این طیف سیاسی را گردهم آورده است؛ ولایتی، قالیباف و حداد عادل.
هرچند سردار قالیباف در تازه ترین جلسه ی این ائتلاف اعلام کرده ؛ "این ائتلاف یک ائتلاف سیاسی نیست؛ بلکه یک ائتلاف مکتبی و اعتقادی است"
اما هم او توضیح دیگری بر این گفته افزوده است که نشان از اصل ماجرا
دارد.آنجا که قالیباف می گوید ؛ "اینکه این ائتلاف سیاسی نیست به این معنا
نیست که ما سیاسی نیستیم... سیاست ما عین دیانت ماست که ریشه آن در مجاهدت، محبت و گذشت است".
"مجاهدت،محبت و گذشت" دقیقا بعنوان تاکتیک اصلی ائتلاف سه گانه مطرح است.چراکه طبق این سه مولفه است که سه چهره ی سیاسی اصولگرا که هرکدام مناصب مهمی در تاریخ جمهوری اسلامی برعهده داشته اند برای در اختیار گرفتن کرسی ریاست جمهوری "مجاهدت" می کنند،با "محبت" گردهم آمده اند و با "گذشت" یکی را بعنوان نامزد نهایی این ائتلاف راهی کارزار انتخابات ریاست جمهوری خرداد 92 می کنند.
در روزگاری که وحدت اصولگرایان معنا و مفهومی نخواهد داشت و این رفقا هستند که باید از میان خود رقبایی برای گرم شدن تنور انتخابات بسازند، سه ضلع مثلث این ائتلاف به خوبی دریافته اند که هر کدام به تنهایی نمی توانند شاهد موفقیت در انتخابات ریاست جمهوری پیش رو در آغوش بگیرند و معنای این ائتلاف چیزی جز اعتراف به این مهم نیست.از همین رو در ارودگاه اصولگرایان ، "ائتلاف" جایگزین "وحدت" شده است تا به نوعی توازن نیروها در این اردوگاه رعایت شده باشد. کسانی که در این اردوگاه شانس پیروزی خود در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم را در حالت حضور منفرد، بالا می دانستند بی گمان هم اینک به ائتلاف سه گانه ی ولایتی، قالیباف و حداد عادل به چشم یک رقیب جدی می نگرند.
ولایتی درباره ماهیت این ائتلاف گفته است ؛ "ما سه شاخه مهم حکومتی را در این ائتلاف تشکیل دادیم که عبارت است از ؛ سیاسی- بین المللی، اجتماعی- فرهنگی و زیربنایی – اقتصادی".
بی گمان مراد ولایتی از این "سه شاخه مهم حکومتی" در قسمت سیاسی – بین المللی خود ِ اوست که به مدت 16 سال وزیر امور خارجه کشور بوده و هم اکنون نیز بعنوان "مشاور امور بین الملل رهبر انقلاب" مشغول فعالیت است.
در قسمت اجتماعی – فرهنگی نیز غلامعلی حدادعادل بعنوان سرشاخه قرار دارد و در نهایت سردار باقر قالیباف در عهده دار مسئولیت در بخش زیربنایی – اقتصادی می باشد.
اما مهم ترین بخش این ائتلاف بی گمان معرفی چهره نهایی جهت حضور در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم بعنوان نامزد مورد تایید ائتلاف سه گانه است. برخی از تحلیلگران مسائل سیاسی در کشور پس از تشکیل این ائتلاف عنوان اصلی آنرا نه ائتلاف سه گانه بلکه ائتلاف " 1+2" دانستند.
این عده قالیباف و حدادعادل را دو چهره ای می دانند که به حضور در دولت احتمالی علی اکبر ولایتی پس از خرداد 92 چشم دوخته اند. اما در این میان عده ای نیز بر این نظر هستند که ولایتی "چهره " نیست و در میان توده مردم از قابلیت جذب آرا برخوردار نمی باشد.
از قضا همین تحلیل را عده ای از نمایندگان مجلس اول ، 30 سال پیش از این درباره علی اکبر ولایتی داشتند. آنجا که هاشمی رفسنجانی در خاطرات خود به یاد می آورد که عده ای از نمایندگان مجلس اول در مخالفت با نخست وزیری ولایتی "چهره" نبودن وی را بعنوان یک نقیصه یاد می کردند؛ " آنها ميگويند (ولايتي ) ضعيف است چهره نيست يا سابقه افتخارآميز مبارزه ندارد و من ميگويم ديناميك و پر كار(است) و پشتكار دارد و متقي و مكتبي است".
اما امروز در میان سه عضو ائتلاف سه گانه اکثر کارشناسان سیاسی به "چهره" بودن قالیباف اعتقاد دارند. آنها بر این باورند که شانس قالیباف برای موفقیت در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم بیشتر از ولایتی و حدادعادل است و در انتخابات ریاست جمهوری ایران که اکثریت مردم به "شخص" رای میدهند و نه به "حزب و ائتلاف"،حتی حمایت قالیباف از ولایتی نیز نمی تواند به اندازه حضور مستقیم سردار در انتخابات موثر واقع شود.
قالیباف در صورتی که چهره ی نهایی این ائتلاف جهت نامزدی در انتخابات آتی باشد،باردیگر داستان 8 سال قبل محمود احمدی نژاد را تکرار خواهد کرد و یک شهردار پایتخت دیگر به ریاست جمهوری خواهد رسید.
با اینهمه نباید از یاد برد که قالیباف و ولایتی 8 سال قبل نیز باردیگر در زیر چتر یک ائتلاف دیگر در آستانه انتخابات ریاست جمهوری گردهم آمده بودند. ائتلافی تحت عنوان "شورای هماهنگی نیروهای انقلاب" که به زعامت ناطق نوری در پی آن بود که یکی اکسانی چون ولایتی، قالیباف، لاریجانی، رضایی، احمد توکلی و احمدی نژاد را راهی انتخابات ریاست جمهوری نهم نماید. البته نه تمامی این افراد بلکه آن چهره ای که از شانس بیشتری در این میدان برخوردار باشد.
اما در نهایت این شورای هماهنگی راه به جایی نبرد و علی اکبر ولایتی نخستین کسی بود که ساز جدایی از همراهان اصولگرای خود کوک کرد و سودای حضور منفرد در آن انتخابات را در سر پروراند. او البته چنین نیز کرد و در آن انتخابات اعلام نامزدی کرد.
اما هنگامی که رفقای اصولگرای پیشین به رقبای مهم او تبدیل شدند، دیپلمات محافظه کار در آخرین پیچ رقابتی پیش از برگزاری انتخابات، حضور هاشمی رفسنجانی را در آن انتخابات بهانه کرد و " به دلیل احترام به ایشان و اینکه ایشان با بیش از 50 سال فعالیت سیاسی،پیشکسوت تمام ما هستند..." کناره گیری خود را اعلام کرد.
اما اینبار گمان نمی رود که حتی حضور هاشمی رفسنجانی نیز بتواند خللی در تصمیم دکتر ولایتی جهت حضور در جمع نامزدهای این انتخابات ایجاد کند.تنها و تنها دلیلی که می تواند باعث عدم ورود ولایتی بعنوان نامزد نهایی ائتلاف سه گانه در عرصه انتخابات ریاست جمهوری پیش رو شود،اجماع چهره های متنفذ حامی این ائتلاف بر سر کاندیداتوری سردار قالیباف بعنوان نامزد نهایی است.
هرچند قالیباف می تواند یک وزیر کشور و یا معاون اول مناسب برای علی اکبر ولایتی در مقام رییس جمهور کشور بشمار رود،اما بی گمان سردار قالیباف می داند که در صورت هزینه کردن خود جهت رای آوردن ولایتی در صورت عدم توفیق،چه فرجامی در عرصه سیاسی برای او رقم خواهد زد.
این مسئله برای قالیباف چیزی کم از پذیرش شکست در یک رقابت مستقیم در این انتخابات نخواهد داشت.به دیگر معنی این قالیباف است که در این انتخابات در مقام حمایت از ولایتی بعنوان یک نامزد ریاست جمهوری حضور یافته اما پیروزی و شکست ائتلاف سه گانه برای قالیباف هرگز به یک معنی نخواهد بود.پیروزی این ائتلاف،قالیباف را به بخشی از خواسته های خود می رساند اما با شکست ائتلاف،قالیاف تمام آنچه دارد را از دست خواهد داد.
اما این ماجرا برای دکتر ولایتی به این شکل نخواهد بود.سبد رای او بدون حضور قالیباف و حداد و در ادامه چند تن دیگر از اصولگرایان هرگز امکان پر شدن نخواهد داشت،اما او در روزها و ماه های پیش رو خواهد کوشید تا با افزودن دیگر چهره های اصولگرا به ائتلاف سه گانه این سبد را پـُر و پـُر تر نماید.
ولایتی همچنین از امتیاز مهمی چون مقام "مشاور رهبری" برخوردار است که بی گمان یکی از برگ های برنده وی در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم محسوب خواهد شد.بسیاری از مردم بی گمان به همین دلیل نام دکتر ولایتی را بر برگه های رای در خرداد 92 خواهند نوشت.هرچند این مسئله به دلیل تاکید همواره رهبر انقلاب بر عدم حمایت آشکار از هیچکدام از نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری، نمی تواند به تمامی به یاری ولایتی و ائتلاف سه گانه بیاید.
محافظه کاری علی اکبر ولایتی طی 33 سال گذشته از او چهره ای منحصر به فرد در عرصه سیاست کشور ترسیم کرده است.این محافظه کاری تا آن اندازه بود که در زمانی که یکی از مهم ترین تصمیمات تاریخ جمهوری اسلامی یعنی پذیرش قطعنامه 598 شکل گرفت، ولایتی در راس وزارت خارجه کشور قرار داشت، اما 24 سال پس از آن ماجرا جز یکبار که جواد لاریجانی(معاون اقتصادی وقت وزارت خارجه) ولایتی را در آن مورد به چالش کشید، هیچگاه ولایتی خود را درگیر حاشیه های فراوان آن قطعنامه نکرده است.
از این رو نباید فراموش کرد که در صورت شکست او در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم نیز،این شکست بیش از آنکه متوجه او باشد و بتواند بر سرنوشت سیاسی او تاثیرگذار باشد، همراهان و موتلفان او را نشانه خواهد گرفت.