نویسنده: ایوب صفری

http://up.p30room.ir/uploads/13617437572.jpg
به دنبال ورود اعراب مسلمان به ایران و تا حمله مغول(در سال 656 هجری) دوره ای در تاریخ ایران رقم می خورد که آن را به نام "عصر اسلامی" می شناسند. دوره ای 650 ساله که فرهنگ عربی-اسلامی در ایران غلبه تام و تمام داشته تا جایی که در بیشتر آن، زبان عربی به عنوان زبان رسمی در ایران به کار می رفته است.

در عصر موصوف، هر دو صورت مهاجرت موقت و مهاجرت دائم، در ایران قابل مشاهده است . مهاجرت موقت توسط بسیاری از افراد طالب علم صورت می گرفته كه دیار خود را برای كسب دانش(عمدتا علوم دینی) ترك كرده و بیشتر به سمت بلاد عربی و بغداد راهی می شدند. از این بلاد عربی که مقصد مهاجرتهای علمی بوده اند، می توان دمشق و مصر را نیز نام برد خصوصا آنکه برخی از شخصیت های علمی كرمانشاه و دینور، در این دو منطقه ساكن شده و در همانجا نیز وفات یافته اند.

درمیان شهرهای ایران، اصفهان بیش از دیگر جاها به عنوان مقصد مهاجرت های علمی کرمانشاهیان نام برده شده است. البته مواردی از سفر به ری و ماوراء النهر نیز برای كسب علم ذكر شده است.

به غیر از مهاجرت هایی که با هدف کسب علم صورت گرفته، نوع دیگری از مهاجرت موقت وجود داشته كه یکساله بوده و از جهاتی، مهمترین نوع مهاجرت موقت در تاریخ اجتماعی ایران به شمار می آید و آن شامل مهاجرت فصلی عشایر بوده که تا زمان رضا شاه (و اجرای سیاست اسکان عشایر) تداوم داشته است.

توضیح آنکه در آن دوران، به غیر از بخش اقلیتی از مردم کرد که در شهرها ساکن بوده اند، عموم اکراد جزو عشایر به شمار آمده و به روال رایج امروز، کوچ بهاره و پاییزه داشته اند. ضمن آنکه ایلات و عشایر کرمانشاهان، قلمرو گسترده ای را به عنوان منطقه ییلاق و قشلاق در اختیار داشته اند كه به شهادت منابع تاریخی، از جنوب آذربایجان تا حدود اهواز را در قرق خود داشته اند.

امّا مهاجرت دائم كه پدیدة‌اجتماعی مهمی در تاریخ این دورة كرمانشاه بوده و در توسعه و افول شهرهای اصلی کرمانشاهان، نقش اصلی را ایفا کرده است. به عنوان مثال، این پدیده باعث كوچك شدن و به نوعی خرابی كرمانشاه و در مقابل، توسعه و اهمیت دینور شده است.

اولین دوره مهاجرت سكنه شهر كرمانشاه، مربوط به همان ابتدای ورود اعراب است. درواقع، سكونت اعراب  در دینور موجب گردید تا توجه بیشتری به این شهر شده و بسیاری از مردم كرمانشاه و مناطق اطراف به آن شهر هجوم برند. دورة دیگر مهاجرت، در عصر بنی حسنویه صورت گرفت كه دینور كاملاً مورد توجه آنها قرار گرفته بود و از طرف دیگر هیچ توجهی به شهر كرمانشاه بعمل نمی آمد. عصر سوم مهاجرتی در کرمانشاهان، مهاجرت به غرب و اسكان در حلوان را در بر می گرفته است. این اتفاق مربوط به دوره حکومت بنی عنّاز بود که حلوان را به عنوان تختگاه خود برگزیده و تمام توجه خود را به این شهر معطوف ساخته بودند.

نکته ای که در اینجا باید به آن توجه داشت، این است که هر چند مهاجرت به مناطق برخوردار پدیده ای رایج در طول تاریخ اقوام و ملل مختلف بوده است و بسیاری از تمدن های تاریخی را نیز مهاجرت های بزرگ ایجاد نموده اند(مانند مهاجرت آریاییها به ایران و مهاجرت اروپاییان به آمریکا)، امّا در عصر مورد اشاره ما، اقوام كرد، گیل و دیلم، به دلایل خاصی بیش از دیگر اقوام ایرانی در جابجایی و مهاجرت دائم بوده اند.

از مهاجرت های مهم دیگر این دوران، ورود اعراب به ایران و اسکان دائم در فلات بوده است. ضمن آنکه جابجایی جمعیتی عرب تا پایان عصر خلفای بزرگ عباسی در طول شاهراه خراسان، به صورت گسترده رواج داشته است. از مهمترین مناطق ایران که مقصد مهاجرت های اعراب بوده است؛ خراسان بزرگ (مرو و هرات و طوس و ...) ، سیستان، ری، همدان، قم، دینور و حلوان را می توان نام برد. جالب است بدانیم که شهر قم را اعراب شیعه به مناسبت دفن فاطمه معصومه در آنجا، ایجاد نمودند و بنا بر برخی گزارشات، تا یکصد سال پس از بنای قم، هیچ ایرانی در آن شهر سکونت نداشته است.

كرمانشاه شهری بدون عرب

نکته بسیار جالب توجه، آن است که هیچ گزارش تاریخی از وجود اعراب در شهر كرمانشاه به ثبت نرسیده است. زرین‌كوب پس از بررسی مناطق محل سكونت اعراب در ایران، می نویسد: «البته خواه به سبب ناسازگاری اقلیم و خواه به جهت ناخرسندی بومیان پاره ای نواحی هم وجود داشت كه در آنجا ها مهاجرت عرب یا هیچ نبود یا اگر بود در اقلیت بود چنانكه در قرمیسین(= كرمانشاهان)

البته (چنانکه پیشتر اشاره شد) در دیگر مناطق کرمانشاهان، وضعیت به همینگونه نبوده و از آنجمله، دینور به عنوان شهری معرفی شده كه از محل های اصلی سكونت اعراب به شمار می رفته است.حتی در مناطق اطراف شهر كرمانشاه شرایط اسکان اعراب متفاوت بوده و گویا در كنار شرقی بیستون(در ده ساسانیه)، تعدادی قابل توجهی از اعراب ساكن بوده اند.