اندیشه اسلام آباد غرب: نی ما (نیما) جوادپور قلمی زیبا و نگاهی متفاوت دارد که امروز در سطح کشور، خیلی ها با آن آشنا هستند. او به مناسبت شانزدهمین سالگرد دوم خرداد، یاداشتی با عنوان "آرمانهای بی روش" نوشته و به این سوال می پردازد که آیا آخرین مصلح از نسل اصلاح گران بزرگ سده های اخیر ایران زمین، به پایان راه خود رسیده است؟ این سوال را به گونه ای دیگر نیز می توان مطرح کرد و آن "ختم خاتمی" یا آغاز او؟ می باشد. سوالی که رفتار کنشگران سیاسی ، نخبگان و روشنفکران و رأی توده مردم در انتخابات پیش رو، می تواند جوابی مشخص به آن بدهد...

16 سال از دوم خرداد 1376 و انتخاب محمد خاتمی بعنوان پنجمین رییس جمهور ایران می گذرد. در اهمیت این روز در تاریخ ایران همین بس که بی مناقشه می توان تاریخ جمهوری اسلامی ایران را تاکنون به دوران پیش و پس از دوم خرداد 76 تقسیم کرد.

این تعیین موقعیت تنها از لحاظ تاریخی دارای اهمیت نیست، موقعیت حادثه ای که در دوم خرداد 76 به وقوع پیوست در تغییر و ترسیم نظام سیاسی ایران نیز از اهمیت فراوانی برخوردار است و بر همین نهج می توان سخن از جنبه های دیگر این تاثیرات اعم از اجتماعی ، فرهنگی، اقتصادی و ... به میان آورد.

اما اینک در 16 سال بعد، بسیاری از امیدهای آن دوران به بیم و بسیاری از رحمت ها به زحمت بدل شده. از سفره ی دوم خرداد 76  که روزگاری عده ای توش و قوت سفرهای دور و دراز برمی گرفتند امروز تنها لقمه ی حسرتی می توان برداشت و در دهان عبرت نهاد تا قوت لایموت پیکر نحیف باورمندان به امکان اصلاح باشد و از آن چلچراغ طعنه به شمس تابان زده در شاهراه "طرحی نو"، امروز تنها پاره ای یاد، چون شمعی رو به باد در بساط مانده تا حرمت آبروداری چشمی باشد که دیگر به "سقف شکافته ی فلک" نیز جز به شک نمی نگرد و متاع جز از سوق سابقه نمی خرد.

سخن از اصلاحات گفتن در این روزگار اما به ناچار جز در سایه ی تکرار، و این تکرار جز مایه آزار نخواهد بود، چراکه گویی خامه جواز نگارش این نامه ندارد الا آغشته به جوهر نام خاتمی!

اما اینک در16 سال بعد، بگذارید یکبار نیز از اصلاحات بدون خاتمی سخن بگوییم، هرچند که به احترام درج نامش بر صدر صحیفه ی اصلاحات در دوم خرداد 76 این روز را و نامش را بهانه نگارش مطلبی در باب اصلاح طلبی در زمانه ی اکنون می کنیم، آنگونه که او نام اصلاحات را سالها بهانه ی ماندگاری در قدرت نمود!

تاریخ ایران در یک برداشت عمومی 5 رجل سیاسی اصلاح طلب را تاکنون درک کرده است. میرزا تقی خان فراهانی، محمد مصدق، علی امینی، مهدی بازرگان و محمد خاتمی.

http://dabestanonline.com/my_doc/dabestan/31/ggi.jpg

و سرانجام این 5 تن جز محمد خاتمی، مابقی ترور، کودتا و استعفا بود.از این رو آیا باید خاتمی را کامرواترین رجل سیاسی اصلاح طلب دانست؟