حسن روحانی، محمدرضا عارف، محمدباقر قالیباف و محسن رضایی در صدر نظرسنجی ها

اندیشه اسلام آباد غرب: بهار نیوز با اشاره به تأثیر تبلیغات تلویزیونی نامزدهای ریاست جمهوری نوست: نظرسنجي‌هاي مختلف نشان از پيشي گرفتن محسن رضايي از چهار كانديداي ديگر اصولگرايان دارد و اين در حاليست كه با وجود رد صلاحيت هاشمي رفسنجاني توسط شوراي نگهبان،  و در عين سرخوردگي طيف وسيعي از حاميان هاشمي و احتمال عدم شركتشان در راي‌گيري، اما همچنان در بين هشت كانديداي موجود باز هم آقايان روحاني و عارف دو كانديداي جناح اعتدال و اصلاح‌طلبان در صدر قرار گرفته‌اند!

بهار نیوز در ادامه می نویسد: به نظر مي‌رسد در صورتيكه يكي از اين دو نفر(روحانی و عارف) در روزهاي پاياني به نفع ديگري اعلام انصراف داده و از سوي ديگر هاشمي و خاتمي نيز رسما از هواداران خود بخواهند به ايشان راي بدهند پيروزي تك كانديداي جناح اعتدال و اصلاح‌طلبان بسيار زياد است.

به نظر مي‌رسد در صورتيكه ميزان مشاركت به دليل سرخوردگي طيف‌هاي وسيعي از مردم به خاطر موضوع آقاي هاشمي بيشتر از پنجاه درصد نشود يكي از دوكانديداي منتقد (عارف و روحاني) به اضافه يكي از اصولگرايان (در شرايط كنوني احتمالا رضايي يا قاليباف و حتي ولايتي) به دور دوم خواهند رسيد اما هرچقدر به آمار مشاركت افزوده شود به سود عارف و روحاني است زير يقننا اكثر مردمي كه قرار بود به هاشمي راي بدهند به صورت تبعي و طبيعي به كانديداي مورد حمايت ايشان (روحاني يا عارف) راي خواهند داد و در چنين حالتي اگر مشاركت بالاي 60 درصد شود پيروزي روحاني يا عارف در همان دور اول نيز حتمي خواهد بود خصوصا اگر تشتت آراي كانديداهاي اصولگرا تا روز راي گيري ادامه داشته باشد.

توضیح اندیشه اسلام آباد غرب: هنوز برنامه نیم ساعته شبکه یک و گفتگوی ویژه خبری برخی نامزدها جهت معرفی خود و همچنین مناظره ها و ...، باقی مانده اما با توجه به مجموع شواهد، می توان آقایان حسن روحانی، محمدرضا عارف و محمدباقر قالیباف را نامزدهای پیشرو در انتخابات یازدهم(تا این لحظه) دانست. ضمن آنکه محسن رضایی از فرصت تبلیغاتی خود، بهره خوبی گرفته و آراء ویژه سعید جلیلی را نیز نباید فراموش کرد.

بیوگرافی امیدهای اصلاحات ؛ محمدرضا عارف و حسن روحانی را بشناسید

اندیشه اسلام آباد غرب: با ردصلاحیت آیت الله هاشمی رفسنجانی (که امید تغییر اوضاع نامناسب فعلی در انتخابات پیش رو به شمار می آمد) ، حالا امیدها تاحدودی رنگ باخته است اما به اعتقاد این پایگاه خبری-تحلیلی، اهل سیاست را با قهر میانه ای نیست. ضمن آنکه قهر امروز، پشیمانی 4ساله و بلکه 8ساله را به دنبال خواهد داشت و هنوز هم دو گزینه دیگر اصلاحات و اعتدال که احراز صلاحیت شده اند، در صحنه حاضرند. یکی دست راست خاتمی است و دیگری دست راست هاشمی و نیازمند همت بزرگان برای اجماع و حضور پرقدرت یکی از ایشان در صحنه...

بیوگرافی مختصر آقایان حسن روحانی و محمدرضا عارف را در ادامه می بینید:

* دکتر محمد رضا عارف:

در سال ۱۳۳۰ در یزد به دنیا آمد. او در سال ۱۳۵۵ با اخذ مدرک کارشناسی ارشد و در سال ۱۳۵۹ با اخذ مدرک دکترای برق مخابرات، هردو از دانشگاه استنفورد(از دانشگاههای معروف جهان در کشور آمریکا) به ایران بازگشت. او در ابتدای انقلاب در دستگاه‌هاي دولتی همچون شرکت مخابرات و وزارت فرهنگ و آموزش عالی فعالیت کرد و در سال‌های ۷۳ تا ۷۶ در سمت ریاست دانشگاه تهران حضور داشت. پس از آن نیز در کابینه‌ی دولت اصلاحات در سال‌های ۷۶ تا ۷۹ به‌ عنوان وزیر پست و تلگراف و تلفن مشغول به خدمت شد و در سال‌های ۷۹ تا ۸۰ به عنوان معاون رییس جمهور و رییس سازمان مدیریت و برنامه‌ ریزی کشور به فعالیت خود ادامه داد. وی در سال‌هاي ۱۳۸۰ تا ۱۳۸۴ به‌عنوان معاون اول رییس جمهور برگزیده شد. او عضو پیوسته‌ فرهنگستان علوم ایران، عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی و عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام است.
عارف اصلاح طلب سنتی گرا است و از یاران همیشگی سید محمد خاتمی است، عارف با شعار معیشت، منزلت، عقلانیت وارد صحنه شد.

* دکتر حسن روحانی:
متولد ۲۱ آبان ۱۳۲۷ در شهر سرخه(استان سمنان) است. روحانی دارای مدرک دکترای (Ph.D) حقوق اساسی از دانشگاه کلدونیان گلاسکو است. وی نماینده مجلس خبرگان رهبری از سال ۱۳۷۸ و عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام از سال ۱۳۷۰است. از سال ۱۳۶۸ به عضویت در شورای عالی امنیت ملی در آمد و از سال ۱۳۷۱ نیز ریاست مرکز تحقیات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام را عهده دار شد. وی نایب رئیس مجلس شورای اسلامی در دوره چهارم و پنجم و دبیر شورای عالی امنیت ملی از سال ۱۳۶۸ تا ۱۳۸۴ بوده است. او در این سمت، رئیس تیم هسته‌ای ایران بود.
روحانی اصلاح طلب مدرن است و اکثرا او را با سید محمد خاتمی مقایسه مي‌کنند و قبل از ورود آیت الله هاشمی او را به عنوان گزینه اصلح اصلاحات مي‌نامیدند، روحانی با شعار دولت تدبیر و امید - دولت راستگویان پا به عرصه نهاد.

مردم هاشمی را می خواهند ؛ به قلم جواد مرادی

مردم را سکوت فرا گرفته است بسیاری که تعدادشان کم هم نیست در بهت و حیرت فرو رفته اند. همه از هم سوال میکنند ،خانواده ها از کسانشان؛ بجه از معلمین؛ معلیمین از بازاریها؛ دست فروشان از مشتریان؛ راننده ها از مسافران؛ همه جا در ادارات ؛ خانه ها؛ دانشگاهها؛ مساجد ؛ مدرسه و بازار همه با تعجب به سخنان هم گوش می دهند و به هم که میرسند باهم صحبت میکنند. سئوال میکنند چه شده است ؟ چرا اینگونه کردند؟ برایشان باورکردنی نیست... برخلاف میل و خواسته شان اتفاقی رخ داده است که انتظارش را نداشتند. شور و شعف آنان به یاس و ناامیدی همراه با ترس از آینده تبدیل شده است. هاشمی چگونه رد صلاحت شد ؟ چرا رد صلاحیتش کردند!؟ این تصمیم ساده ای نبود، چرا که کشور و زندگی مردم برایشان مهم است. چرا که هاشمی را ستون خیمه انقلاب می دانند و اعتمادشان به اورا بارها با انتخاب کردنش نشان داده اند.

مردم ما تجربه افعانستان و عراق و اکنون سوریه را دیده اند و برایشان سخت و هراس آور است. مردم، ایران را دوست دارند بخاطر خاطره ها دوستش دارند ،بخاطر دوست داشتن دوستش دارند،بخاطر زندگی و آینده دوستش دارندچون بقیه عمرشان را باید در آینده بگذرانند.

یکی از شاگردانم که دست فروشی میکند در کنار خیابان سیگار میفروشد، فوق دیپلم کامپوتر دارد ، با ناامیدی از من پرسید: اکنون که هاشمی نیست چه باید کرد؟ جوابی نداشتم که برایش قانع کننده باشد.

دوست پزشکم به من گفت نگهبان اداره مان بسوی من آمد وبا افسوس گفت اکنون که هاشمی نیست به چه کسی روی کنیم ؟ من هم در جوابش گفتم خدا بزرگتر است. یکی از همکاران فر هنگی هم با ناراحتی و تعجب میگفت اینطور که نمیشود .....یعنی تمام شد!

واقعیت آن است که در شرایط کنونی مردم کشور ما خسته از جنگ و جدلهای بی نتیجه داخلی و شکست بر نامه های اقتصادی دو دلت نهم و دهم و فشار وحشتناک و خرد کننده اقتصادی که معیشت و زندگی روزمره مردم را با مشکل اساسی روبرو کر ده است، بیکاری و تورم افسار گسیخته وتبعات سخت ناشی از آن با زندگیشان گره خورده است، به این نتیجه رسیده اند که آقای هاشمی رفسنجانی با تجربه دولت مردی سالهای سخت پس از جنگ و دیگر تجربه های ارزشمند شان می تواند در عرصه اقتصاد و سیاست آرامش و رفاه نسبی ایجاد کند و به رمق بیمار اقتصاد ایران حیاتی تازه ببخشد اکنون از اینکه در انتخابات حضور ندارد که انتخابش نمایند نارا حتند و فکر میکنند حق انتخابی که برای آینده کشور و ملت در شرایط کنونی ضروری است از آنان گرفته شده است.

سخن بسیاری از مردم این است که قبل از آنکه شما آقایان اسامی کاندیداهای تایید صلاحیت شده را اعلام نمایید اکثریت مردم تصمیم خود را گرفته بودند و انتخاب خودرا کر ده بودند. باور نمایید اینگونه است ...

خداوند به پیامبر بز گوار اسلام ندا میدهد فاعف عنهم واستغر لهم و شاورهم فی الامر فاذا عزمت فتوکل علی الله- شنیدن صدای مردم و پاسخ درست به آن شاید مصداقی از وشاورهم فی الامر باشد که به حکم مسلمانی باید به آن پایبند باشیم.

اکنون هم دیر نیست، وقت هست، و راهی هم هست ، چرا که همیشه راهی هست.
بازگشت آقای هاشمی به عرصه انتخابات خواسته بسیاری از مردم است، هاشمی مخالف ایران و انقلاب نیست، بت ایران و انقلاب هم نیست، وفادار ایران و انقلاب است. او در شرایط فعلی نیاز ایران و انقلاب است چرا که مردم بسیاری به این نتیجه رسیده اند.

دریغ است که ایران ویران شود اسیر شیران و پلنگان شود.

---

لینک مرتبط:
هاشمی سرمایه ای ملی است ؛ به قلم جواد مرادی

تخریب های تکراری ؛ به قلم کرم محمدی

روزنامه مردمسالاری -سه شنبه:۳۱/۲/۱۳۹۲

به دنبال شکل‌‌گيري فضاي انتخاباتي در کشور؛ بارديگر موج تبليغات مسموم در حال شکل‌ گرفتن است و به نظر مي‌رسد هرچه به زمان برگزاري انتخابات نزديک شويم اين موج؛ اوج بيشتري خواهد گرفت. يکي از شخصيت‌هايي که در اين عرصه آماج حملات بي‌وقفه قرار گرفته است؛ آيت‌الله‌هاشمي‌رفسنجاني است. بدون شک اين اولين‌بار نيست که اين شاگرد لايق حضرت امام خميني(ره) و يار صادق رهبري مورد هجمه قرار مي‌گيرد و به طور حتم آخرين‌بار نيز نخواهد بود؛ اين بار منتقدان در يک حرکت که نشان از سردرگمي آنان دارد؛ گنجينه تجربيات گرانبهاي ايشان را هدف قرار داده‌اند. تجربه‌اي که در اين اوضاع و احوال مي‌تواند راه برون رفت از مشکلات موجود کشور را هموارتر نمايد. از برخي تريبون‌ها و مطبوعات و سايت‌ها چنين تبليغ مي‌شود که چون آيت‌الله‌هاشمي‌رفسنجاني در آستانه هشتاد سالگي است؛ نمي‌تواند رئيس‌جمهور موفقي باشد.

منتقدان يا فراموش کرده؛ يا خود را به فراموشي زده‌اند و يا تاريخ را نخوانده‌اند. زيرا با کمي تامل پي‌خواهند برد که بسياري از مردان بزرگ تاريخ که منشاء خدمات برجسته‌اي براي ملت خويش و حتي ملت‌هاي جهان شده‌اند؛ در همين سن‌وسال آيت‌الله‌هاشمي رفسنجاني يا بيش از ايشان بوده‌اند. نلسون ماندلا رهبر آفريقاي جنوبي در هشتاد و پنج سالگي وظيفه خطير و مديريت اجرايي اداره کشور خويش را برعهده گرفت و با موفقيت آن را به سرانجام رسانيد. او در 92 سالگي هنوز به عنوان سفير صلح سازمان ملل بسياري از مشکلات جهان را با سرپنجه تدبير حل و فصل مي‌نمايد. نمونه بارز ديگر مهاتماگاندي است. او که در 79 سالگي ترور شد، يعني زماني که اوج فعاليت‌ها و تراوش فکري و انديشه‌اش عرصه را برتنگ نظران کوته فکر سد کرده بود، او در اين سن‌وسال توانست هندوستان هفتاد و دو ملت را به نظامي دمکراتيک مبدل نمايد که علي‌رغم گذشت هفت دهه از ترورش، همچنان رو به جلو حرکت مي‌نمايد.

نقد کانديداهاي محترم رياست‌جمهوري امري بديهي و نشانه فضاي حاکم بردموکراسي است. اما نبايد براي رسيدن به هدف از هروسيله‌اي استفاده و بهره‌برداري کرد. در نظام مردم‌سالار ديني ايران اسلامي؛ ميزان راي ملت است و با راي آنان است که رئيس‌جمهور برگزيده خواهد شد. تخريب هاشمي هنر نيست؛ او نيک مرد امروز و فرداي اين سرزمين است. لذا منتقدان آيت‌الله‌هاشمي‌رفسنجاني به جاي تخريب اين شخصيت بزرگوار؛ برنامه‌هاي خود را ارائه نمايند و درنقدهاي خويش؛ مصالح نظام و ارزش‌هاي آن را مد نظر قرار دهند. فراموش نکنيم نظام ما؛ نظام ارزش‌ها است و بارها مقام‌معظم‌رهبري بر لزوم حفظ ارزش‌ها تاکيد کرده‌اند. رعايت اخلاق اسلامي و تقواي سياسي درعرصه انتخابات يکي از ارزش‌هايي است که مرز بين انتخابات در نظام اسلامي و ساير نظام‌ها را مشخص مي‌کند.

آيت‌الله‌هاشمي رفسنجاني 34 سال است که شديدترين حملات؛ سخيف‌ترين اهانت‌ها و نارواترين تهمت‌ها را به جان خريده است اما چون کوه استوار و پابرجا در عرصه سياسي مملکت مانده است و اينبار نيز رداي خدمتگزاري به ملت و لباس سربازي براي نظام بر تن کرده و خود را صادقانه در معرض راي هموطنانش قرار داده است. حتما هم براي بهبود وضعيت فعلي کشور؛ برنامه‌هايي دارد و طي روزهاي آينده به اطلاع افکار عمومي خواهد رسانيد. بگذاريم راي دهندگان در فضايي آرام و بدور از هرگونه التهاب‌سياسي تصميم تاريخي خود را اخذ و نسبت به گزينش و انتخاب رئيس‌قوه مجريه مملکت اقدام نمايند. دراين برهه از تاريخ ايران عزيز؛ مصالح ملي را فداي منافع زودگذر جناحي ننماييم. مطلب را با جمله زيبايي از حضرت‌ آيت‌الله‌جوادي‌آملي به پايان مي‌برم که اين روزها فرمودند:«تخريب‌گران زودتر از ديگران به چاه مي‌افتند.»