توضیح مدیریت اندیشه اسلام آبادغرب: سعادت زیارت جناب آقای شعیب نظری (مدیریت محترم دلاوران مرصاد) را فقط یکبار (آن هم در یک جمع) داشته ایم، اما ذکر وجنات و تعهد ایشان را مکرر از دوستان شنیده ایم. این بزرگمرد همشهری، با قلم والا و پر از لطف خویش، مدیریت اندیشه اسلام آباد را مورد تفقد قرار داده و مطلبی با عنوان ایوب صفری ، برگ برنده اسلام آباد در آینده ی نزدیک به نگارش درآورده که در ادامه ملاحظه خواهید فرمود؛ با این توضیح که آنچه از این نوشته در درجه اول دریافتیم، دغدغه ها و دردمندی های یکی از برادران ارزشی و خوشنام، نسبت به شهر و دیارش می باشد و به واقع، به مصداق "عهدی که خداوند از علماء گرفته است"، ایشان نشان داده اند به "عهدشان با خدایشان" پایبندند و نظر به شناخت عمیقی که از مشکلات شهرستان اسلام آبادغرب دارند، بیش از ما، دردمند این دیار می باشند.
اما نکته بعدی، ابراز محبت ایشان به صاحب این قلم است که می توانیم بگوییم فقط بار تعهد سنگینمان نسبت به مسوولیت "خواست نخبگان صاحب قلم همشهریمان"را بسی سنگینتر ننموده اند. درعین حال بسیار خوشحالیم که اجر گقلم زدن بی توقعگ، در میان فرهیختگان اندیشمند دیارمان، زایل نگردیده و عنایت به کمترینی همچو من، تقدیر از تمام کسانی است که ساعت ها از عمر گرانبهایشان را صرف اطلاع رسانی و آگاهی بخشی می نمایند.
برادر عزیز ؛ جناب آقای نظری، اگرچه تقدیر شایسته از لطف بزرگوارانه شما، خارج از توان قلم ابتر بنده است، اما صادقان ترین سپاس خود را تقدیمتان می نماییم و به احساس تعهد و خلوص دغدغه هایتان، درود می فرستیم. امیدوارم عمری باشد و بتوانیم ارادتمان را تمام نماییم. متن یاداشت گرانسنگ جناب آقای شعیب نظری را در ادامه ملاحظه می نمایید: 
دلاوران مرصاد: با توجه به مسائل پیش
آمده و مطالبی که اخیرا" در وبلاگ های مختلف استان بخصوص اسلام آباد منتشر
گردید وظیفه ی خود دیدم بعنوان یک اسلام آبادی مطلبی را در اینخصوص منتشر
نمایم شاید سهمی کوچک از این دین بزرگ را ادا نموده باشم :
ایوب صفری را نسوزانید
ماجرای
دعوت برخی از دوستان از دوست و همشهری فرزانه ام جناب ایوب خان صفری ،
جهت حضور در انتخابات شورای شهر اسلام آباد رامطالعه نمودم و به جز عشق
،برادری و احساس پاک دلسوزانه فرزندان اسلام آباد چیزی ندیدم اما دوستان
اگر ایوب صفری را دوست دارید به مانندش واقع بین باشید،من بعنوان برادر
کوچک شما محضر بزرگان زیادی را در عالم دین (( حضرت آیت الله بهجت (رضوان
الله تعالی علیه )))وعالم سیاست درک نموده ام .
شما
که در اسلام آباد ساکن هستید بهتر ازمن در جریان اوضاع و احوال حاکم هستید
؛می خواهم از من قبول کنید که حضور ایوب صفری در شورای شهر کار دشوارو دور
از دسترسی نیست اما مفید هم واقع نخواهدشد،چرا که نخواهند گذاشت امثال
ایوب صفری تاثیرات مثبت حضورش را نمایان کند.
به
واقع اگر ایوب صفری وارد این وادی شود ،اسلام آباد به راحتی مهره ای
ارزشمند را از دست خواهد دادو این همان چیزی است که بعضی ها به دنبال آن
هستند.
از قدیم گفته اند: یک دست صدا ندارد
وقتی ایوب صفری می تواند موفق باشد که حداقل سه الی چهار ایوب صفری دیگر با همان خط فکری در کنارش باشند .
با این روند فقط زندگی شخصی این برادرمان را زیر ذره بین قرارخواهید داد،
من بعنوان برادر کوچک شما راه دیگری را پیشنهاد می کنم ،من هم به مانند شما یک اسلام آبادی ام و دلم برای دیارم می تپد.
ایوب
صفری این پتانسیل را دارد تا در آینده ای نزدیک در سنگربزرگتری قد علم
کند ،سنگری که درآن ابتکارعمل بیشتری داشته باشدو بتواند اندیشه های ناب
خود را در راه خدمت رسانی به این دیار محروم ، به مرحله ظهور بگذارد.
برای
رسیدن به این هدف ،ایوب صفری احتیاجی به پشتوانه مالی ندارد ،چرا که آنان
که با پول به قدرت می رسند ناچارا" کاستی های خود را اینگونه جبران
نمایند،اما در نوبت عمل " در کوزه همان تراود که در اوست "
یکی
از وبلاگ های شهرستان که بتازگی نام خود را به استان تغییر داده است ،چند
وقتی را مشغول به معرفی کاندیداهای احتمالی شورای شهر اسلام آباد بود ،که
در بخش نظرات کامنت های زیادی در حمایت از افراد معرفی شده و ظاهرا" از
سوی حامیان منتشر می نمود.می خواهم بگویم با این روش به جایی نخواهیم رسید و
اسلام آباد همچنان درجا خواهد زد.
وظیفه
های بزرگتری بر گردن داریم ،واقعیت های اجتماع سنتی اسلام آباد را بپذیریم
آنجا که فقط با نفوذ کلام یک به اصطلاح بزرگتر سنتی ،تمام معادلات باید
به خودی خود بهم بریزد.قبول کنیم که جامعه اسلام آباد جامعه باسوادی است و
از باب اندیشه های نو بسیار غنی است اما این اندیشه های نو در تقابلی
نابرابر با سنت های جاهلی قرار گرفته است و سالهاست که درست از این سوراخ
گزدیده می شود این دیار.
می
خواهم بگویم که ناخواسته و از سر دلسوزی ایوب صفری را در تقابل با این سنت
حاکم ،نسوزانیم .این فرهنگ نیاز مبرم به پوست اندازی دارد ،باید جوان تر
ها دست به کار شوند ،باید راهی برای کنترل احساسات جامعه بیابیم تا هر کسی
نتواند با بیان جمله ای حماسی طایفه ای را بر علیه دیگری به خروش درآورد.
واقع
بین باشیم ایوب صفری و امثال ایوب صفری در این جامعه سنت سالاری راه به
جایی نخواهند برد،تکلیف بر گردنشان نندازیم که این بستر آماده ی ادای تکلیف
نیست و به قول خود ایوب صفری کاری نکنیم تا" سیبیلمان آویزان شود"
من
هم به مانند شما ایشان را دوست دارم البته نه اینکه با تمام نظرات و اصول
فکری ایوب صفری موافق و هم رای باشم نه !اما صداقت و جسارتش را می ستایم و
بعنوان یک انسان به خود می بالم که همشهری انسانهای فرزانه ای همچون ایوب
صفری هستم .
من
درد را با تمام وجود در نوشته های ایوب درک می کنم که خودنیز به شخصه بیش
از این دردها را تحمل می کنم .من معتقدم باید امثال ایوب ها را کنارهم
جمع کنیم ،پرورش دهیم ،هر جوان فرهیخته ای اسلام آبادی موظف است در راه به
ثمر رسیدن اهداف مقدس نظام،و درراه شکوفایی شهری که کم برای حفظ نظام
هزینه نکرده است این چراغ را در میان ایل و طایفه اش روشن نگاه دارد.
شهر
ما در آستانه ی بیداری است ،باید این خواب را برای همیشه برهم زد ،راه را
برای کسانی باز کنیم که با عمل اعتقادشان را به نظام و ولایت اثبات می کنند
نه با شعار.
یک
خدمتگزار واقعی نباید که حتما" همسو با تفکرات ما باشد .نباید که حتما"
فلان حزبی و یا فلان جناحی باشد .به فرموده مکرر مقام معظم رهبری "نظام راه
را برای خدمت رسانی برای هر کس که می تواند خدمتی در خور ودر شان این ملت
انجام دهد باز گذاشته است .
فرصت
خدمت فراوان است ،باور داشته باشیم که همین الان هم در این فضای حال حاضر
،ایوب صفری در حال ادای وظیفه است که اینچنین در وبلاگش بدون هیچ گونه
پوششی و بدون هیچ پنهان کاری با معرفی خود و تفکراتش قلم می زند.
قدر او را بدانیم و از روی احساس تکلیفی بر گردنش نگذاریم که خودرا از نعمت خواندن دل نوشته هایش محروم نمائیم .
شعیب نظری -فرودین 1392