اندیشه اسلام آباد: مجتبي محرمي، بازيكن فراموش ناشدني پرسپولیس و تیم ملی فوتبال ایران است. بازیکن شاخص گوش چپ تیم ملی، همیشه کمی چموش بود و شیطنت های ورد زبان ها بود. اما محرمی، در بعد فنی از بهترین های فوتبال ایران در دفاع چپ،هافبک چپ و حتی دفاع آخر بوده و دو بار در تیم منتخب سال آسیا جای گرفته است. اگرچه جواد منافی تا پیش از تصادف، قابلیت های خوبی از خود نشان داده بود اما باید پذیرفت که از وقتي مجتبی محرمی فوتبال را
كنار گذاشته، هنوز بازيكني با قابليتهاي او در فوتبال ما ظهور نكرده است.
مجتبي در دوران بازيگري شايد پرحاشيه ترين بازيكن بود که در نهایت، همین حواشی او را به اعتیاد کشانید. هرچند حاشيه ها تا به امروز هم دست از سر او بر نداشته اند.
نکته دیگر، ارتباط محرمی با استان کرمانشاه است و شهر سرپل ذهاب است. برادر مجتبی محرمی داماد یکی از خانواده های سرپل ذهابی بوده که مجتبی محرمی نیز در اوج فوتبالش، خواستگار خواهر زن برادرش بود و علیرغم چندین بار مراجعه به شهر سرپل ذهاب، این وصلت صورت نگرفت.
حرف هاي بازیکن لوطی مسلک و صادق اما جنجالي سابق فوتبال ایران را در ادامه می خوانید. در اين مطلب او از چگونگي اعتيادش به مواد مخدر، شهادت
برادرش، حضور خودش در جبهه و... صحبت كرده است.

آقا مجتبی در جبههقصه زندگی برایم همه جوره رقم
خورده است. چند ماهی هم رفته ام جبهه . جنوب خدمت کردم. آنجا هم دژبان بود.
تازه عملیات هم بودم. ببین دستم را سوخته. می بینی؟ تانک مان را در یکی از
عملیات ها زدند و همه آتش گرفتیم. تمام بدنم را آتش سوزانده است. تانک مان
داشت منفجر می شد که من پریدم بیرون...« مجتبی این ها را می گوید و وقتی
نگاه متعجب همه حاضرین در اتاق را می بیند ، خودش خنده اش می گیرد و می
گوید ، شوخی کردم جای سوختگی آب جوش است. شیطونی های بچگی ها باعثش بوده.
جبهه رفتم اما هیچ وقت در عملیات حاضر نبودم. فقط دو سه ماهی رفتم منطقه
چون سرباز بودم و بعد برگشتم به تهران.»روی زندگی ام قلم قرمز کشیدندنمی
خواستند مجتبی باشد. با من مشکل شخصی داشتند. بعد از اینکه مشکلی برایم
پیش آمد روی عکسم قلم قرمز کشیدند و عکسم را چاپ کرند. مجتبی محروم شد. از
همه چیز محرومم کردند. ممنوع الخروج شدم. شدم مفسد فی الارض.