اعترافات یک متهم به تبلیغات زود هنگام انتخاباتی ؛ طنز
در خواب دیدم که در آستانه سال نو اعترافات یک متهم به تبلیغات زود هنگام
انتخاباتی پخش می شد:
برای چه گریم کرده بودید؟ پاسخ: ما دیدیم فضا بعد از یکشنبه سیاه برای تحرک نامناسب است، صورت مان را سیاه کردیم تا شناخته نشویم.
چطور بین اصلاحات و انحراف ارتباط برقرار کردید؟ پاسخ: قرار بود با اسم رمز «ارباب خودم فصل بهاره» گردن کلفت های اصلاح طلب متوجه تحرکات جریان بهاری بشوند.
رابط آن سوی مرز چه کسی بود؟ پاسخ: کسی که با نام مستعار بزبز قندی با ما ارتباط برقرار می کرد.
پس عمونوروز کیست؟ پاسخ: ایشان قرار بود در صورت رد صلاحیت «م» و «خ» نامزد در سایه ائتلاف باشد.
آقای فیروز صحبت پایانی شما را می شنویم. پاسخ: «من مفتون بودم. امیدوارم شهاب سنگ از آسمان نازل شود و نابودم کند. از پدرم گلایه دارم که وظایف پدری اش را به خوبی انجام نداد. پدر کاش یه زنگ به عمو عزت می زدی.
«... با
لگد عموجان از خواب پریدیم: «برخیز ای هزره نگار! سال دارد تحویل می
شود....»
مرجع : اندیشه ها به نقل از اعتماد