پوسترسعید جلیلی در ادامه راه احمدی نژاد و نکات فراموش شده از داستان احمدی نژاد-هاشمی
* شواهدی از شائبه طراحی جریان انحرافی برای حذف استوانه نظام
اندیشه اسلام آباد غرب: مورخین عمدتا معتقدند، برای تبیین صحیح حوادث، باید منتظر گذر زمان و پایان ماجرا بود تا بتوان پدیده های مختلف سیاسی و غیرسیاسی را به خوبی ارزیابی نمود. از همین منظر و با توجه به برخی وقایع در جریان منتهی به انتخابات اخیر ریاست جمهوری، شاید اکنون بتوان با کنار هم قرار داده داده ها، به نتیجه ای منطقی دست یافت. واقعه ای که آیت الله هاشمی در یکسر آن قرار دادشته و آقایان احمدی نژاد، مشایی و جلیلی در سر دیگر آن قرار دارند.
ماجرای جالبی است؛ حتما با تعمق نگاهی بیندازید!
ابتدا به گزاره های خبری و سوالی زیر دقت کنید:
اول: احمدی نژاد در روزهای پس از ثبت نام هاشمی در انتخابات اخیر، گفته بود؛ ایشان "تنها کسی بوده اند که به فکر این روزها(یعنی ثبت نام هاشمی و اقبال گسترده عمومی) بوده" و تا جایی که حافظه نگارنده یاری کند، باز تأکید کرده بودند که "بیش از 2 سال است برای این روز برنامه داشته اند".
دوم: تقریبا همگان از تلاش عجیب رسانه های دولت، برای بازسازی و تداوم دوگانه هاشمی-احمدی نژاد خبر دارند. دوگانه ای که (علیرغم از دست دادن موضوعیت خود) با اصراری عجیب در سال های اخیر دنبال می گردید...
سوم: ماجرای ثبت نام مشایی در انتخابات اخیر هم جالب است! درحالیکه اسفندیار رحیم مشایی بعنوان گزینه اصلی دولت مطرح و برایش هزینه های زیادی نیز پرداخت می گردد، اما ثبت نام او، منوط به ثبت نام هاشمی می شود. آیا گزینه اصلی دولت، این همه فرصت برای ثبت نام را از دست می دهد و در روز آخر هم در ساختمان وزارت کشور به انتظار می نشیند تا مگر هاشمی بیاید و وقتی که در 15 دقیقه آخر، خبر می رسد که هاشمی وارد محل ثبت نام شده، او نیز از طبقات بالایی نزول اجلاس فرموده و ثبت نام می نماید؟ آیا اگر هاشمی نمی آمد، مشایی هم ثبت نام نمی کرد؟!
چهارم: تبلیغات عجیب احمدی نژاد برای مشایی در روزهای منتهی به ثبت نام می باشد. به نحوی که سفرهای استانی و کل دولت جمهوری اسلامی در اختیار مشایی قرار می گیرد و باز احمدی نژاد تا آنجا پیش می رود که مقام ریاست جمهوری را به مشایعت کننده مشایی تقلیل داده و با تأکید فریاد می زند: مشایی یعنی احمدینژاد و احمدینژاد یعنی مشایی... آیا این همه هزینه کرد دولت و مقام ریاست جمهوری در روزهای منتهی به ثبت نام انتخابات و بررسی صلاحیت ها، غیر از این بود که رد صلاحیت مشایی، "هزینه زا" گردد؟ و با چه هدفی، شورای نگهبان برای رد صلاحیت مشایی تا این حد باید تحت فشار قرار می گرفت؟
پنجم: به باور خیلی ها، حضور مشایی و ثبت نام وی در انتخابات، در رد صلاحیت هاشمی کاملا نقش داشت. از یک زاویه دیگر، می توان این سوال را مطرح کرد که آیا تأیید هاشمی و رد مشایی (با توجه به مجموع اقدامات احمدی نژاد و ...) به راحتی ممکن بود؟
ششم: و باز، برمیگردیم به یکی از سخنان چندسال پیش مشایی در یک نشست خصوصی، که با اشاره به جوانان اصلاح طلب و شاید هم حامیان جنبش سبز، مدعی شده بود که خیلی ازکارها و حرف های او، برای جذب همین ها بوده است. با فرض قبول ادعای آقای مشایی، این سوال مطرح می گردد که آیا او به خاطر نظام این کار را کرده و یا بخاطر هدفی دیگر؟ اگر فرض نظام را قبول کنیم، آیا لازم بود درمقابل، اینهمه هزینه برگرده نظام تحمیل نماید؟ آیا اگر هدف خدمت به نظام بوده، داستان "آتش زدن قیصریه بخاطر یک دستمال" تداعی نمی گردد؟
هفتم: و یک سوال متفاوت: احمدی نژاد قبلا به ضرس قاطع، از تداوم دولت خود سخن گفته بود و تقریبا همگان باور دارند که او، به دنبال کناره گیری راحت از قدرت نبوده و نیست. باتوجه به آنچه اشاره شد، آیا تمام تخم مرغ های احمدی نژاد و مجموعه دولت(که بارها نشان داده اند که حداقل در طراحی پروژه های سیاسی بسیار هوشمندند) برای انتخابات ریاست جمهوری، در سبد مشایی قرار داده شده بود؟ درحالیکه هر کس با کمترین شناخت از فضای کشور ، می دانست که تأیید صلاحیت مشایی به این راحتی مقدور نیست، آیا احمدی نژاد و تیم برنامه ریز همراه او، این را نمی دانستند؟ چگونه است که حتی گزینه هایی از دولت که می توانستند محض احتیاط در صحنه بمانند، با اصرار احمدی نژاد از صحنه خارج شدند و اینکه مجموعه اصلاحات با آنهمه اطمینان به تأیید هاشمی، باز هم دیگر گزینه های خود را در صحنه نگه داشت اما احمدی نژاد هیچ آلترناتیوی را در نظر نمی گیرد؟! که طبیعتا جواب منفی است. لیکن این سوال را فقط باید پاسخ داد که اگر احمدی نژاد و یارانش، گزینه دیگری از قبل مد نظر داشته اند، او کیست؟
در عین حال، مشایی بعد از رد صلاحیت، یک صحبت عجیب داشت که در میان خیل صحبت ها و مواضع عجیب و غریب او گم شد و آن این بود که: "صلاحیتم را در آسمان ها گرفته ام و نیازی به تایید صلاحیت از سوی شورای نگهبان ندارم" آیا این ادعا ناظر به این نیست که به گمان مشایی، او هدفی ورای تأیید صلاحیت و رئیس جمهور شدن داشته است؟ و اینکه باید پرسید: آسمان ها چرا و از چه نظر صلاحیت مشایی را تأیید کرده اند؟
و اما یک نتیجه:
اگرچه گزاره های خبری و سوالات فوق، با ارزیابی های مختلفی می تواند همراه گردد، لیکن ما به یک نتیجه آن بیشتر علاقمندیم. برای فهمیدن آن نتیجه هم، باید به اتفاق روزهای اخیر فضای انتخابات کشور ابتدا توجه کنیم و آن؛ حمایت منسجم تمام حامیان دیروز احمدی نژاد(اعم از پایداری، متهمان به انحرافی ، اعضای کابینه و ...) از سعید جلیلی از یکطرف، و اصرار آقای جلیلی به تداوم راه و حتی شعارهای احمدی نژاد است. محض اطمینان بیشتر ، نگاهی به پوستر فوق و نیز اخبار سخنرانی های جلیلی درخصوص عدالت، توزیع تمام ثروت کشور در دست عده ای خاص و ... بیندازید!
سوال 1 : آیا سعید جلیلی می تواند همان گزینه وعده داده شده احمدی نژاد برای "تداوم دولت" و "بهاری ماندن" باشد؟
سوال 2 : آیا اساسا کارکرد مشایی، تقابل با هاشمی بود(که چه در صورت تأیید و چه رد صلاحیت، دوگانه طراحی شده احمدی نژاد-هاشمی را به فرجام برساند؟)
وقتی بازی بیشتر رو می شود!
شاید یک تلاش اضافه از سوی دشمنان هاشمی، برخی شائبه ها را بیش از پیش تقویت نمود. جایی که رقیب، حتی بعد از حذف هاشمی از انتخابات، نیز دست از سر او برنداشت و یک شبهه جالب را بر سر زبان ها انداخت: اینکه "هاشمی ، گزینه نظام برای حذف مشایی بوده است!" شائبه ای که از زبان خیلی از افراد بدبین به نظام، شنیده شده و جالب اینجاست که ظاهرا منشأ طرح آن، برخی رسانه های ضد نظام بوده اند.
در اینجا نیز شاید لازم باشد که بازهم برخی داده های خبری در کنار هم چیده شوند:
اول: ادعای ارتباط برخی حلقه های جریان انحرافی با رژیم صهیونیستی و دشمنان نظام و ... بوده از جمله، آقای داوود احمدی نژاد(برادر رئیس جمهور) آن را مطرح کرده اند. دوم: روابط برخی سران جریان انحرافی با سازمان منافقین می باشد(ادعای گلپور، مولف کتاب شنود اشباح و ...). سوم: سرمایه گذاری عجیب جریان انحرافی بر روی ایرانیان مقیم خارج و ارتباط موردی با برخی افراد خارجی و خارج نشین است که متهم به جاسوسی برای سرویس های بیگانه و ... هستند. و بالاخره: ایجاد شبهه اخیر درخصوص ورود هاشمی رفسنجانی به عرصه انتخابات با طرح گزاره های "مشایی بعنوان گزینه مقابل نظام" و "هاشمی بعنوان گزینه نظام" (که حاضر شده آنهمه اعتبار و منزلت را خرج مشایی نماید و این نتیجه که نظام چقدر از مشایی نگرانی داشته که آیت الله هاشمی را برای حذف وی، هزینه کرده است). شبهه ای که گویندگان آن ، ابتدا بعنوان یک تحلیل آنچنانی عرضه می نمایند و ولی وقتی بیشتر در کلام آنها دقت کنیم، متوجه می گردیم که منبع آنها، یکی از رسانه های معروف ضد نظام است. ...
امیدواریم عقلای قوم در آنچه اشاره شد، تعمق نمایند که البته هرگز مدعی صحت صددرصد آن نیستیم اما به فرموده حضرت حق، فقط هشدار می دهیم که: فاعتبروا یا اولی الابصار
و سخن پایانی خطاب به اصلاح طلبان
احمدی نژاد یکبار در سال 88 با بازی های سیاسی که در جریان مناظره ها، سخنرانی پس از انتخابات و ... راه انداخت(که البته برای نظام هم بسیار پرهزینه تمام شد) ، اصلاح طلبان را مات کرده بود، آیا می توان گفت که این بار نیز اصلاح طلبان در بازی احمدی نژاد گرفتار شده اند؟ با این توصیف، که شکار اینبار احمدی نژاد، نه اصلاح طلبان غیرخودی، که فردی بود جلیل القدر در انقلاب؛ یاور امام و رهبری و استوانه محکم نظام. فردی که احمدی نژاد در همان سال 88 هم نشان داده بود که فراتر از موسوی و اصلاح طلبان، او را مد نظر دارد و باز به قول خود، سال ها برای امروز برنامه ریزی کرده بود.با این اشتباه محاسباتی که اینبار، حریف مردی استخوان خورد کرده در سیاست و پایبند راستین نظام قرار داشت. مردی که تعلقش به نظام ، آنچنان است که نه بخاطر فرزندان بلکه حتی بخاطر خود و آبرویش هم حاضر نمی شود کمترین هزینه ای را بر نظام تحمیل کند. و شاید این چیزی بود که رقبا و مخالفین هاشمی رفسنجانی، عمق آن را درک نکرده بودند ...
علیرغم آنچه اشاره شد، و علیرغم تمام شواهد دیگر، آیا وقت آن نرسیده که عزیزان همراه و همفکر اصلاح طلب به خود آمده و بیش از این فرصت سوزی نکنند؟! که شاید آن هنگام که نگران از دست دادن هشت سال آینده، شوند، دیگر خیلی دیر باشد...