نویسنده: ایوب صفری
http://up.p30room.ir/uploads/13617437572.jpg

در پای كوه بیستون (پرآو) و درسمت غربی آن، از دهی به نام بسطام یا وسطام در منابع تاریخی نام برده شده كه تا امروز باقی بوده و به همین نام خوانده می شود. بانی این محل دقیقاً مشخص نیست، برخی گستهم دایی خسرو پرویز رانام برده اند و مؤلفین دیگری آنرا به زمانهای قبل تر منسوب كرده اند. باید توجه داشت كه درقرون نخستین اسلامی نه تنها این مكان، بلكه آبادیها و بناهای بسیار دیگری نیز دركرمانشاه وجود داشته كه به مرور زمان از میان رفته است.

«جكسن» در  سفرنامة خود ،‌ درباره آبادی بسطام می نویسد:‌«در آنجا ویرانه ها و بقایای «‌ایوانات كثیره متصلة و خلوات و خزائن و قصور و عقود و متنزهات و مستشرفات و اروقة  و میادین و مصابد و حجرات تدل علی طول و قوة» قرار دارد.» این مكان در اصل جایی آباد بوده و حتی برخی با نام شهر از آن یاد كرده اند.

ابن بلخی در فارسنامه، در بحث از آثار خسرو پرویز می نویسد: ‌«گویند بالاء قرمیسین جایها ساخته بود تا بكنار رود بزرگ [رود قره سو] از سرابستانها و باغها بتابستان مقام ساختی.» گفتنی است که دركنار طاق اصلی ، عمارتهایی وجود داشته كه ازآنجمله دو ایوان متصل به طاق بوده است.

اینكه حجاریهای طاق بستان متعلق به چه كسی و حاوی چه موضوعاتی است؟ در منابع متقدم تاریخی در باب آنها عقاید مختلفی عرضه شده و توافق نظر وجود ندارد .

مستوفی در خصوص تصاویر طاق بستان می نویسد: «صورت خسرو و شیرین و فرهاد و رستم و اسفندیار و غیر هم بر آنجا ساخته است .» محمد تقی خان حكیم در خصوص بانی طاق بستان می نویسد: «عقیده بعضی مورخین فرنگ است كه طاق بستان را سمیرامیس ملكه بابل در سنوات هزار و ششصد و نود قبل ازمیلاد بنا كرده و گویا صحیح باشد. تردیدی كه هست این است كه آنجا بوده یا در بیستون.» که البته منظور مؤلف در اینجا شهر طاق بستان است و نه حجاریهای آن.

در محوطه تاریخی طاق بستان به غیر از طاق اصلی، تصاویر كنده كاریهای دیگری نیز وجود داد كه ازآنجمله سنگنوشتة آمیخته به حجاری خشنی از تصویر گودرز (پادشاه اشکانی) بوده كه حكایت از پیروزی او بر شورش بزرگ مهرداد و همپیمانان را دارد.

این حجاری ازجهتی دیگر نیز اهمیت دارد و آن عدم استفاده از زبان یونانی است كه تا آن زمان،  زبان نوشتاری رسمی بوده است. جالب آنكه هیچ یك از جغرافی نویسان اسلامی به بانی این حجاری اشاره ای نداشته اند .

طاق كوچكی نیز دركنار طاق اصلی وجود دارد كه مرآة البلدان تصویر آن را از زرتشت دانسته و درباب آن می نویسد: «در عهد بهرام بن شاپور كه بانی كرمانشاه است ارتسام یافته و دو صورت تصویر او  و پدر او شاپور است.» تحقیقات جدید مسلم داشته كه حجاریهای این دو طاق متعلق به دورة ساسانی و بهترین نمونة‌ هنر ایشان است و شاید تنها بتوان «نقش رستم» را تا حدودی هم سطح آنها دانست.

برخی از جغرافی نگاران قدیمی، توصیف های دقیقی از این حجاریها به عمل آورده اند . قدیمی ترین شرح از حجاریهای طاق بستان را ابن فقیه در سال 209 هجری مطابق 903 میلادی ارائه كرده است. او یك باب از كتاب  خود را تحت عنوان « شبدیز و شگفتیهای آن»، به بحث دربارة این حجاریها اختصاص داده است. ابن فقیه و ابن رسته، حجاری این مكان را مجسمة اسب خسرو پرویز دانسته و با نام شبدیز ازآن یاد كرده اند،‌ امّا دویست سال بعد، یاقوت، طاق بستان را به نام معشوقة‌ خسرو پرویز، قصر شیرین خوانده است.

علی رغم دقت نظر بسیاری از سیاحان و جغرافی نویسان اسلامی، برخی مورخین و جغرافی نویسان در حدود هفتصد سال پس از آنان و حتی تا دهه های اخیر، حجاریهای طاق بستان را به كسانی نسبت داده اند، كه هیچ ارتباطی با آن بناها نداشته اند و برخی نیز انتساب شبدیز توسط پیشینیان را زیرسؤال برده اند. به عنوان نمونه، عبد الرفیع حقیقت در تقویم تاریخ سیاسی، حجاریهای طاق بستان را از وقایع مهم سلطنت اردشیر دوم ساسانی دانسته و معتقد است ، مراسم برگزیده شدن این پادشاه ساسانی توسط اهورامزدا به سلطنت (سال 381 میلادی) در آن محل حكاكی شده است .  همین مؤلف در چند صفحه بعد و دروقایع سلطنت شاپور سوم ساسانی، آثار طاق بستان را از آن او دانسته است .

از جمله كسانی كه در قرون اولیة‌ اسلامی به شرح حجاری خسرو پرویز پرداخته اند، مسعودی درجلد اول مروج الذهب ، بلعمی در جلد دوم تاریخ خود ، جیهانی در اشكال العالم و اصطخری درمسالك و ممالك ، می باشد. بسیاری از این مؤلفین گفته اند كه حجاریهای طاق بستان را «كیطوس» یا « فطوس» پسر سنمار ساخته است. ابن فقیه می نویسد: «صورتگر آن فطوس بن سنمار رومی است و سنمار همان سازندة‌ خورنق كوفه است. این نقش را علت آن بود كه شبدیز از همة  اسبها هوشیارتر و كوه پیكر تر و نژاده تر و درتاخت پرتوانتر بود.»

در نقش خسرو و شبدیز، جثة‌ سوارمقداری بزرگتر از حد طبیعی جلوه داده شده و بر گستوانی بر اسب پوشانیده شده است . این حجاری، زیبایی و جلوه ای ویژه دارد و جزئیات در آن با دقت لحاظ شده تا جایی كه رشته های یال اسب و تمام تعلقات و تزیینات آن به خوبی حجاری شده است . امّا این طرح آسیبی نیز دیده است، بدین ترتیب كه سمت بیرون مجسمۀ اسب و یك قسمت از ران سوار شكسته شده و چنانكه گفته اند، در غلبة عرب، این یادگار بزرگ سلاطین ایران ناقص گردیده است . علی رغم این تخریب ها، زیبایی و جلوه خاص  این اثر تاریخی همچنان باقی مانده است، آنچنانكه محمد تقی خان حكیم نوشته است : «باز بهترین حجاریهای قدیم و جدید دنیاست و تمام حجارهای قدیم و جدید دنیا كه به سیاحت از آنجا عبور نموده اند و آنجا را دیده اند، از این حجاری مات و متحیرند. »

آثار دیگری نیز در طاق بستان وجود داشته كه امروزه بقایایی از آن بر جای مانده است و از آنجمله پله های تزیین شده ای بود كه به بالای طاق راه داشته است . این پله ها كه در دورة ابن رسته سالم بوده اند، این چنین در اعلاق النفیسه شرح داده شده اند: « درطر ف دیگر آن نقش، پله هاییست كنده شده و از پایین طاق تا بالای آن تقریباً حدود دویست و پنجاه پله وجود دارد . »