عجایب و جاذبه های کرمانشاه در آثار سیاحان و جغرافی نویسان اسلامی
نویسنده: ایوب صفری
در این میان بیستون بیشترین توجه را به خود جلب نموده است. و تقریباً تمام جغرافی نویسان و سیاحان از این محل ذكری به عمل آورده اند. طاق بستان نیز همین وضعیت را دارد. ابن خردادبه در ذیل عنوان «از شگفتی های بناها» می نویسد: «وجوب شبداز كه گودالی در كوه باشد.» و طاق بستان و آثار بیستون را در صدر عجایب و دیدنی های دنیا قرار می دهد. ابن حوقل نیز در قرن چهارم كرمانشاه را دیده و از آنجا به عنوان شهری زیبا و با طراوت كه درمیان درختان سرسبز و آبهای روان قرار گرفته است، یاد می نماید. او در صورة الارض چنین در توصیف کوه بیستون می نویسد: «بیستون كوهی استوار و بلند است و نمی توان به بالای آن رفت.» که این مطلب او را بسیاری دیگر نیز در بحث از بیستون نوشته اند.
ابن حوقل كه كتیبة بیستون را دیده است، چنین تصور می نماید كه این حجاریها، آموزگاری را نشان می دهد كه شلاقی دردست گرفته و شاگردان خود را سرزنش می كند. مقدسی در احسن التقاسیم در چند نوبت به كرمانشاه و مناطق اطراف اشاره داشته است. او در بحث از شگفتیها می نویسد: « نزدیك بیستون مجسمه ای هست كه گویند چارپای كسرا بوده است.»
در قرن چهارم، گردشگر دیگری به نام ابودلف از كرمانشاه بازدید كرده است . او از تصویرهای ظریف و نقشهای زیبا در بیستون نوشته و از عظمت پل كنار كوه یاد می كند (بی شک آثار باستانی کوه بیستون و طاق بستان در آن زمان بسیار زیباتر و دیدنی تر از امروز بوده که در تطاول زمانه، آسیب ها دیده است) ابودلف در خصوص تصاویر طاق بستان چنین می نویسد:«بطوریكه بیننده خیال می كند (آن مرد) درحال حركت است . این نقش تصویر ابرویز(پرویز) سوار بر اسب خود شبدیز و در روی زمین مانند ندارد.» در کتاب «الرسالة الثانیه» ابودلف از دستجرد كسرویه در نزدیكی بیستون یاد كرده كه در آنجا ساختمانی عجیب بوده که از سنگ در آورده شده است. همین جغرافی نویس متقدم، در سفر نامة خود به ذكر اخبار عجیبی درباب كرمانشاه پرداخته، می نویسد؛ «بطوریكه خبر یافته ام هر گاه در آبی كه زیر پای شبدیز در قرمیسین جاری است هزار درهم مسكوك فرو برید سپس آنرا با حرارت شمش كنید شش درهم بر وزن آن افزوده میشود. علت آن بر من معلوم نشد.» و مینورسكی در تعلیقات خود، طبیعت این پدیده را به محتویات معدنی آب ارتباط داده است. خبر دیگر ابودلف كمی عجیب تر است، او می نویسد:«ما درسال سیصد و چهل چیز عجیبی در آنجا مشاهده نمودیم و آن این بود كه مردی از سران آنجا خواست برای خودو خانواده و همراهانش خانه ای بسازد. معماران نقشةآن را برایش ترسیم نمودند و بمحض آنكه شروع به پی كندن نمود ساختمانی نمایان شد . پس از كاوش دید ساختمان مزبور درست بشكل خانه ای است كه برایش ترسیم شده و از حیث اطاقها و سالن ها و پله ها و حیاط ها و سقفها و اطاقهای خواب هیچ اختلافی با آن ندارد.»
ابن فقیه نیز در كتاب مختصر البلدان خود، بیستون را یكی از عجایب دنیای قدیم دانسته است. به علاوه درباب نقوش طاق بستان می نویسد: «از شگفتیهای كرمانشاهان، كه خود نیز یكی از شگفتیهای عالم است، صورت شبدیز است[...] و از شگفتیهای این نقش، آن است كه تاكنون مانند آن دیده نشده است . من از دانشمندان و آگاهان بسیار شنیده ام كه گفته اند: شبدیز كار مردمان نیست.» وی در بحث از بیستون هم می نویسد: «و سپس اینها همه، مردم مغرب و مصر و شهرهای جبل و خراسان را چیزهای شگفتی است كه در دیگر جایها نیست چونان: [...] و ایوان مداین و تخت شبدیز و بهستون (بغستان) .»
قزوینی صاحب آثار البلاد، پس از معرفی طاق بستان (شبدیز) می نویسد: «گویند كه چنان خوش و نیكو آن صورت را تراشیده اند كه به وهم بعضی چنان می رسد كه این عمل بشر نیست . گویند آن سنگ را حق تعالی چنان مخلوق فرموده كه درهر مكان، آن سنگ به رنگی كه احتیاج شده به همان رنگ مخلوق بوده است. [...] و صورت شیرین را چنان شیرین كشیده است كه بعضی از مردم به آن صورت عاشق شده اند.»
یاقوت شبدیز را از عجایب دنیا دانسته و می نویسد: «و من عجایب قرمیسین و هو احد عجایب الدنیا صورة شبدیز.
در مسالك و ممالك اصطخری كه درمیانة قرن ششم به فارسی ترجمه شده، درباب بیستون چنین نوشته شده است: «كوه بیستون همچنین بلند ست و دشوار ، و روی كوه پنداری تراشیده اند. و گویند پادشاهی بوده است و خواست كی این كوه را كوشكی سازد تا قدرت و پادشاهی او مردم را معلوم شود .[...] و درین حدود چنین كوهها دیگر نیست.»
در كتاب عجایب المخلوقات كه در نیمة سده ششم هجری قمری تألیف گردیده، در مورد كوه بیستون و كنده كاری های منسوب به فرهاد چنین آمده است: «جبل بهستون كوهیست ممتنع از یك سو تراشیده كی فرهاد می خواست كی از آنجا راه به آن جانب دیگر كند بحكم خسرو و آن قصه ایست و آن شگفت است.»
از جاحظ نیز نقل شده كه یكی از پادشاهان ساسانی خواست در داخل كوه بیستون بازاری بسازد تا نیرومندی و تسلط خود را نشان دهد. چند قرن بعد از جاحظ، اعتماد السلطنه در مرآة البلدان می نویسد: «و عجایب چند در اقلیم جبال است از جمله قریب به بیستون صور عجیبه دیده می شود كه به عقیده بعضی صورت دواب كسری است.»